سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به کسى که از او مشکلى را پرسید فرمود : ] براى دانستن بپرس نه براى آزار دادن که نادان آموزنده همانند داناست و داناى برون از راه انصاف ، همانند نادان پر چون و چراست . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
آرام(0)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :2
کل بازدید :11613
تعداد کل یاداشته ها : 11
103/9/13
9:47 ع

 

در باب ازدواج موقت حرف ها زده شده و کتاب ها نوشته شده.

هر چند این موضوع موافقان و مخالفانی هم دارد و در این باب روایات زیادی هم نقل شده است .

هر چند باید این روایات را به دقت بررسی کرد و بین آن ها جمع کرد ولی سوالی که وجود دارد درست است که با نگاه فقهی می شود خیلی از مشکلات را حل کرد و کار را شرعی کرد ولی سهم اخلاق در این میان چه می شود!

اگر معتقد باشیم دین از سه لایه اعتقادات ، اخلاق و احکام یا همان فقه شکل یافته و احکام لایه پایینی این حرم است و قله آن اعتقادات .

مثلا فقه این اجازه را به شما می دهد که با شرایطش ( زن بیوه و یا مطلق باشد و نه دوشیزه ) شما با خواندن صیغه ای به هم محرم شوید و کار خودتان را کنید - هر چند نیاز جنسی چه در زن و چه در مرد یک نیاز طبیعی ست و باید به درستی ارضا شود تا به انحراف نرود - ولی شما پس از یک هفته آن زن را رها سازید و به فرض که آن زن هم معتقد باشد و عده نگه دارد و شما میتوانید بروید سراغ فردی دیگر در این میان از نظر فقه هیچ مشکلی وجود ندارد و شما دچار هیچ گناهی هم نشده اید ولی آیا این نوع روابط که الان در بخش مذهبی جامعه ما هم که مقید به شرع هم هستند کم نیست - بحث ما - با فحشا چه فرقی می کند ؟

آیا این کار یک کار اخلاقی ست ؟

رابطه فقه و اخلاق این وسط چه می شود ؟

آیا این یک نگاه تحقیر آمیزو جنسیتی به زن نیست ؟ ( همان نگاهی که در غرب به زن می شود )

آیا پس از مدتی او - که نیاز عاطفی و جنسی طبیعی هم دارد - به توجیه کار خودش نمی پردازد و می گوید عده لازم نیست و به فحشا نمی افتد ؟

آیا سهم زن در این رابطه که او هم باید به آرامش برسد چه می شود ؟

بگوییم فقط عده نگه دارد ؟

هر چند کمتر زنی بجز کسانی که واقعا نیاز مالی دارند - حتی اگر نیاز عاطفی هم داشته باشد - حاضر به پذیرش این امر هستند . مگر به صورت یک عقد موقت بلند مدت .

آیا ترویج بی مهابا ازدواج موقت در جامعه کمکی به معضل روابط غیر مشروع و یا حتی مشکلات جسمی و روحی ناشی از تجرد زنان خواهد کرد ؟

آیا باید ازدواج موقت را ترویج کنیم یا زن دوم را یا ازدواج آسان را یا همه را باید در یک پکیج دید؟

آیا ترویج ازدواج موقت به ازدواج آسان لطمه نمی زند ؟

آیا روایاتی که از اهل بیت رسیده اند فاقد یک نگاه اخلاقی اند ؟

و...

در این زمینه کتاب های زیادی وجود دارد . ولی کتبی که کمتر به ترویج بی مهابا ازدواج موقت پرداخته اند و بیشتر با رویکرد علمی و جامعه شناسانه و روانشناسانه و نیز واقع بینانه به این امر پرداخته باشد کمتر چاپ شده است . ولی میتوان به کتاب همایش ازدواج ؛ معاونت تبلیغ حوزه و کتاب ازدواج موقت چالش های ان انتشارت بوستان کتاب که واقعا کتاب متفاوتی ست که روایات را به درستی و دقیق بررسی کرده است . بر خلاف این نوشته...

و پرونده ویژه ازدواج موقت نشریه پنجره که شامل گفتگو با آیت اله حایری شیرازی و دکتر زاهدی رییس انجمن مددکاری

ازدواج موقت بهتر است از موقتا ازدواج ، ازدواج موقت راه حل نیست زود ازدواج کنید و چند مقاله و استفتا از مراجع تقلید و سیر مطرح شدن ازدواج موقت توسط مسولین رسمی کشور 

 

پی نوشت :

هرچند نگارنده معتقد است ازدواج موقت یکی از مترقی ترین احکام موجود در فقه شیعه است البته نه با این نگاه حاکم و موجود در جامعه .

ببینید صحبت های چند ماه چیش آقای قرایتی در مورد زن دوم و ..

ببینید اهمیت متعه در نگاه اهل بیت را !!

خاطره ازدواج موقت و مجاهده یک زن !!

خاطره ی شیرین دیگر ( ای کاش شب تشریف داشتید )

تعدد زوجات در اسلام و غرب


91/2/24::: 11:0 ع
نظر()
  
  

8 .

اما بدانید که هر کس در راه خدا کشته نشود، عاقبت میمیرد.آیا گمان میکنید اگر شهید نشوید تا ابد زنده میمانید؟ اما اگر شهید نشوید، مدتی بعد با ذلت میمیرید. شما از دنیا دست بر نمیدارید، اما دنیا از شما دست برمیدارد. پس ای علمای الهی، تا دیر نشده جانتان را در خطر بیاندازید و از حیثیتتان در راه دین و ارزشها مایه بگذارید و فداکاری کنید. شما این ضعفا و مستضعفین و فقرا و محرومین را دست بسته تحویل دستگاه ظالم داده اید. گروههایی از مردم برده ی اینان شده اند و مثل برده های مقهور و شکست خورده، زیر دست و پای آنان له میشوند. عدهای نان شبشان را نمیتوانند تهیه کنند.

 در هر شهری عده ای را گماشته اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند. مردم نمیتوانند دستی را که به سمتشان میآید تا به آنها زور بگوید، عقب بزنند و از خود دفاع کنند. شما همه ی این صحنه ها را میدیدید و کاری نمیکردید. اینان عده ای ستمگر و صاحبان قدرت اند که علیه ضعفا و محرومین بسیار خشن عمل میکنند و به روش غیر اسلامی حکومت میکنند و متاسفانه بی چون و چرا هم اطاعت میشوند. در حالی که نه خدا را میشناسند و نه آخرت را قبول دارند. تعجب میکنم از شما که این زمین زیر پای ظالمان صاف و پهن است، عده ای باج بگیر حکم میرانند، و کارگزاران حکومت هم بویی از عاطفه و انسانیت و مهربانی نبرده اند و شما هم باز ساکتید.

9 .
خدایا تو میدانی که قیام ما له له زدن برای سلطنت، تنافس در قدرت و گدایی دنیا و شهرت نیست، بلکه تنها برای برپاکردن نشانه های دین تو قیام کردیم. این علامتهای راهنمایی و تابلوهای راه را انداخته اند و من میخواهم دوباره این تابلوها را برپاکنم. قیام برای این است که مردم گیج و گمراه شده اند و باید آگاه شوند و باید خونمان را به صورت این خواب زده ها بپاشیم تا بیدار شوند


  
  

 

6 .

در حالی که من میترسم خداوند در همین روزها از شما انتقام بگیرد. خداوند از شما انتقام خواهد گرفت. مقام شما از کرامات خداست. دستاورد خودتان نیست. شما مردان الهی و مجاهدان و عدالت خواهان را اکرام و احترام نمیکنید و تکلیف شناسان را قدر نمیدهید. حال آنکه به نام خدا در میان مردم محترمید. میبینید که پیمانهای خدا در این جامعه نقض میشود و آرام نشسته اید و فریاد نمیزنید اما همین که به یکی از میثاقهای پدرانتان بی حرمتی شود داد و بیداد به راه میاندازید. میثاق خدا و پیامبر خدا زیر پا گذاشته شده، شما آرامید، سکوت کرده و آن را توجیه میکنید. حال میثاق پیامبر در این جامعه تحقیر شده است؛ لالها، زمینگیران، کوران، فقرا وبیچارهها در سرزمینهای اسلامی بر روی زمین رها شده اند و بیپناهند و کسی به اینها رحم نمیکند. شما به این وظیفه ی دینی و الهی تان عمل نمیکنید و کسی مثل من هم که میخواهد عمل کند، کمکش نمیکنید. میثاق خدا این است که بیچارهها و زمینگیرها نباید در شهرها گرسنه بمانند و کسی به دادشان نرسد. این میثاق خداست و شما خیانت کردهاید. شما مدام به دنبال ماستمالی و مسامحه؛ یعنی سازش با حاکمیت هستید تا خودتان امنیت داشته باشید، ولی امنیت و حقوق مردم برایتان مهم نیست. فقط امنیت و منافع خودتان برایتان مهم است.همه ی اینها محرّمات الهی بود که میبایست ترک میکردید و نکردید.

7 .
* شما میبایست این ستمگران و فاسدان را نهی از منکر میکردید و نکردید، و مصیبتتان از همه بالاتر است. چون عالم به دین و اصحاب پیامبر بودید و چشم مردم به شما بود و شما را نماینده ی اسلام میدانستند. مجرای حکومت و مدیریت و رهبری جامعه باید به دست علمای الهی باشد که امین بر حلال و حرام خداوند هستند، اما شما کاری کردید که این مقام را از آنها گرفتند و موفق شدند حکومت را منحرف کنند، زیرا شما زیر پرچم حق متحد نشدید و پراکنده و متفرق شدید و در سنت الهی اختلاف کردید با این که همه چیز روشن بود. اگر حاضر بودید زیر بار شکنجه و توهین، مخالفت کنید و در راه خدا رنج ببرید، حکومت در دست صالحان بود، اما شما در برابر بی عدالتی و ستمگران، تمکین و امور الهی و حکومت را به اینان تسلیم کردید، حال آنکه آنان به شبهات عمل میکنند و طبق شهوات خود حکومت میکنند و دین را از حکومت تفکیک کردند.

فرار شما از مرگ، اینان را بر جامعه مسلط کردند، شما به زندگی دنیایی چسبیده اید و حاضر نیستید از آن جدا شوید.


  
  

 

4 .
* از شما به نام دین از شما حساب می برند و و احترام می گذارند و شما را بر خودشان ترجیح می دهند. در حالی که هیچ فضیلتی بر آنها ندارید. و هیچ خدمتی به این مردم نکرده اید. و مردم مجانی برای شما احترام قائل اند. و شفاعت شما را می پذیرند. شما به نام دین است که اعتبار و نفوذ کلمه دارید. در خیابان ها مثل شاهان نام می برید. و با هیبت و کبکبه رفتار می کنید. به راستی چگونه به این احترام و اعتبار اجتماعی رسیده اید. فقط به این علت که مردم از شما توقع دارند که به حق خدا قیام کنید. اما شما در اغلب موارد از انجام وظیفه و احقاق حق الهی کوتاهی کرده اید و حق رهبران الهی را کوچک شمرده اید.


5 .
* حق مستضعفان و طبقات محروم جامعه را تضییع کرده اید. شما نسبت به حق ضعفا و محرومین کوتاه آمده اید. این حقوق را نادیده گرفته اید و سکوت کرده اید اما هر چیز که فکر میکردید حق خودتان است مطالبه کردید. شما هر جا حق ضعفا و مستضعفین بود کوتاه امدید و گفتید ان شاءالله خدا در آخرت جبران میکند اما هر جا منافع خودتان بود ان را به شدت مطالبه کردید و محکم ایستادید. شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه ارزشها و عدالت به خطر انداختید و نه حاضر شدید با قوم و خویش ها و دوستانتان به خاطر خدا و اجرای عدالت و اسلام درگیر بشوید. با همه ی این کوتاهی ها از خدا بهشت را هم میخواهید؟ پس از همه ی این عافیت طلبی ها و دنیا پرستی ها منتظرید که در بهشت همسایه ی پیامبران او باشید!


  
  

شما به نام دین از شما حساب می برند و و احترام می گذلرند و شما را بر خودشان ترجیح می دهند. در حالی که هیچ فضیلتی بر آنها ندارید. و هیچ خدمتی به این مردم نکرده اید. و مردم مجانی برای شما احترام قائل اند. و شفاعت شما را می پذیرند. شما به نام دین است که اعتبار و نفوذ کلمه دارید. در خیابان ها مثل شاهان نام می برید. و با هیبت و کبکبه رفتار می کنید. به راستی چگونه به این احترام و اعتبار اجتماعی رسیده اید. فقط به این علت که مردم از شما توقع دارند که به حق خدا قیام کنید. اما شما در اغلب موارد از انجام وظیفه و احقاق حق الهی کوتاهی کرده اید و حق رهبران الهی را کوچک شمرده اید


  
  

.

ولی من هستم. امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام و دین است منتها دعوت زبانی تنها نه که ای مردم بیایید و مسلمان شوید! اسلام خوب است و به بعضی شبهاتتان پاسخ بدهیم و تمام. اما نهی از منکر با رد مظالم، جبران همهی بیعدالتیهایی که میشود و شده است. و نه صرفا گفتن اینکه عدالت خوب است و ظلم بد است. یعنی در برابر ظلم و ستمهایی که شده، ایستادن و آنها را عقب زدن و جبران بی عدالتی ها، وظیفه عملی شماست. باید درگیر شوید و با ستمگران، چشم در چشم بایستید و بگویید:"نه!"باید انتقاد و اعتراض کنید و یقه شان را بگیرید.تقسیم عادلانه بیت المال و اموال عمومی و توزیع عادلانه ثروت حکم خداست. گرفتن مالیات از ثروتمندان و هزینه کردن آن به نفع فقرا ادامه همان تکلیف است. شما گروهی که به آدمهای خوب مشهورید و عالمان دین خوانده میشوید، به خاطر خداست که در نزد مردم هیبت دارید و هم بزرگان و هم ضعفا از شما حساب می برند.


  
  

 

2 .
* خداوند علمای مسیحی، یهودی و روحانیون و آگاهان ادیان قبل را نکوهش کرد زیرا ستمگرانی جلوی چشم آنها فساد میکردند و اینان میدیدند و سکوت میکردند و دم برنمیآوردند. خداوند چنین کسانی را کافر خوانده و توبیخ کرده که چرا در برابر بیعدالتی و تبعیض و فساد در حکومت و جامعهی اسلامی ساکت هستید و همه چیز را توجیه و ماستمالی میکنید و رد میشوید؟ چرا سکوت کرده اید؟ علت آن این است که عدهای از شما میخواهید که سبیلتان را چرب کنند و و عدهای از شما هم میترسید که سبیلتان را دود بدهند. عدهای طمع سفره دارید و سفرهی چرب میخواهید تا بخورید و میگویید که چرا خودمان را به زحمت بیندازیم و با نهی از منکر و انتقاد و اعتراض ریسک کنیم؟ فعلا که بساط مان رو به راه است و دعهای از شما نیز میترسید. اما مگر در قرآن نمیخوانید که فرمود از مردم نترسید ازحاکمان و صاحبان قدرت و ثروت نیز نترسید از من بترسید! آیا شمنا ایا آیه را ندیده اید؟ آیا سورهی توبه را نخوانده اید که میگوید زنان و مردان مومن نسبت به یکدیگر ولایت اجتماعی دارند و حق دارند در کار یکدیگر دخالت بکنند. به این اندازه که یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند. خداوند این حق و اجازه را داده است که شما نسبت به یکدیگر بیتفاوت نباشید بلکه حساس باشید. اگر همین یک اصل امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت دائمی و انتقاد و اعتراض و تشویق به خیرات و عدالت و مبارزه در برابر ظلم و بیعدالتی و تبعیض اجرا بشود بقیهی فرائض . تکالیف الهی نیز اجرا می شودو همین یک حکم را شما عمل بکنید! نترسید! دنبال دنیا نباشید! سورچران نباشید! اما هیهات که شما اهل همین یک تکلیف هم نیستید


  
  

استاد تحف العقول را آورده بود که به مناسبت ماه محرم بخش هایی از خطبه منا امام حسین (ع ) را که یک سال قبل از واقعه کربلا در جمع حدود 1000 نفر از اصحاب و عقلای قوم و خواص ایراد شده بود فرصت نشد و موکول شد به فردا . یکی از دوستان هم گفت این خطبه را باید در حوزه و برای آقایون خواند و نه مردم  . استادم سری تکان داد و حرفش را تایید کرد !! و ادامه داد من هر موقع این خطبه را می بینم یاد اولین نامه امام خمینی (ره) در سال 1323 می افتادم که خطاب به علما نوشته بود ...

حالا خطبه منا را خواندم سوختم خواندم لرزیدم و خواندم و بغض کردم ...

البته ترجمه استاد حسن رحیم پور ازغدی مزید بر علت شده بود و شوری دیگر داشت خواندنش !!!

خطبه منا / قسمت اول

سخنران: حسین پسر علی، مکان: منا زمان: ذی حجه سال 60 هجری(یک سال قبل از عاشورا) حظار: 200 صحابی پیامبر 500 نفر از تابعین و صدها تن از آگاهان امت .
ای مردم، بزرگان عبرت بگیرید از موعظهای که خداوند به دوستان خود در قرآن میفرمایداگر شما خود را اولیای خدا میدانید، و اگر دیندارید و مخاطب قرآن هستید پس بیتفاوت نمانید و احساس تکلیف کنید! آیا ندیده اید که خداوند چند بار در قرآن به روحانیون مسیحی و یهودی به شدت حمله فرموده و آنها را توبیخ کرده است که چرا مردان خدا در جامعه و حکومت بیعدالتی و فساد دیدند و سکوت کردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نکردند؟ و فریاد نکشیند؟ و نیز فرمود:«نفرین بر کسانی از بنیاسرائیل که کافر شدند. آنها که امر به معروف و نهی از منکر نکردند، و چه بد عمل کردند .


90/9/10::: 11:59 ع
نظر()
  

 

حکیمان گفته اند : اگر نفس را مشغول نداری ، او تو را به خود مشغول می دارد .

و نیز :

روح از پر خوردن جسم میشود و جسم از کم خوردن روح می گردد .

 

استادی داشتیم که می گفت :

حالا که به قم آمده ایدباید زیپ سه چیز را کشید اگر می خواهید موفق شوید

زیپ دهان ،، شکم و فرج !!

 

 


  
  

عید وحدت بخش غدیر مبارک